جدول جو
جدول جو

معنی فرته فرته - جستجوی لغت در جدول جو

فرته فرته
تندتند، با شتاب، یک ریز حرف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرت فرت
تصویر فرت فرت
تندتند، به شتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفته رفته
تصویر رفته رفته
کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، جسته جسته، اندک اندک، تدرّج، آهسته آهسته، خوش خوش، نرم نرمک، نرم نرم، پلّه پلّه، کیچ کیچ، خوش خوشک، کم کم، متدرّج، خرد خرد، آرام آرام
فرهنگ فارسی عمید
(رَ تَ / تِ رَ تَ / تِ)
پابپا و قدم بقدم و درجه به درجه. متدرجاً. کم کم و در امتداد زمان. (ناظم الاطباء). کنایه از تأنی و تدریج است و این مجاز است. (آنندراج). بتدریج. (فرهنگ نظام). اندک اندک. بتأنی. کم کم. خردخرد. آهسته آهسته. تدریجاً. بمرور. متدرجاً. بمرور زمان. نرم نرمک. (یادداشت مؤلف) :
ز حسن روزفزونش به صرفه می گویم
که رفته رفته مبادا بتی خدا گردد.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فِ فِ)
جلد و شتاب. (آنندراج). به شتاب و شتابان و به زودی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بجلدی بشتاب: چو فرت فرت زحمدانم آب شهوت جست لبم چنین شد و چشمم چنان زحیرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفته رفته
تصویر رفته رفته
بتدریج اندک اندک بتاء نی: (رفته رفته پیشرفت حاصل میکند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفته رفته
تصویر رفته رفته
((رَ تِ. رَ تِ))
اندک اندک، به تدریج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرت فرت
تصویر فرت فرت
((فِ تْ فِ))
فرت و فرت، تندتند، به شتاب
فرهنگ فارسی معین
بتدریج، تدریجاً، کم کم، یواش یواش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتب خندیدن، خنده ی پشت سرهم
فرهنگ گویش مازندرانی
نعره، زوزه
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سرهم حرف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گوز پی در پی، سخنان بیهوده گفتن، صدای پاره شدن پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی
از اصوات، حرف اضافی، نق نق
فرهنگ گویش مازندرانی